به هر حال PM بودن چیست؟

به عنوان یک مدیر پروژه، شما هماهنگ کننده بین بسیاری از جناح ها هستید که همه با هم برای انجام یک کار بزرگتر کار می کنند. شما چسب نگه داشتن پروژه ها در کنار هم هستید و گره مرکزی شبکه تار عنکبوت در میان اعضای تیم هستید.

مدیران پروژه اطلاعات همه ذینفعان را جذب می‌کنند و این ورودی‌ها را در یک برنامه اقدام واحد تجمیع می‌کنند. این طرح دوره تکمیل پروژه را مشخص می کند. برنامه‌ها، فهرست‌های آیتم‌های اقدام، مستندات و جلسات برای انتشار با PM تهیه می‌شوند. PM ها باید اولین کسانی باشند که از مشکلات مطلع می شوند و اغلب برای کاهش خطرات کل پروژه تلاش می کنند.

چگونه یک PM خوب باشید؟

PM خوب بودن کمی تلاش می خواهد. شما نمی توانید منفعلانه یک پروژه را مدیریت کنید و انتظار نتایج مثبت را داشته باشید. شما باید اقدام کنید.

توصیه های من در طول سال ها تجربه توسعه یافته است. من اشتباهاتی مرتکب شده ام و یاد گرفته ام که استراتژی هایی را برای جلوگیری از تخلفات قبلی خود به کار ببرم. اگرچه من نمی گویم که اینها فهرست اقدامات “همه چیز/پایان” هستند، فکر می کنم این استراتژی ها می توانند بذر فعالیت های شما را بکارند.

ارتباط برقرار کنید، ارتباط برقرار کنید، و زمانی که فکر می کنید تمام شده اید، بیشتر ارتباط برقرار کنید.

صرف نظر از اندازه تیم یا پیچیدگی یک پروژه، من معتقدم که نمی توانید بیش از حد ارتباط برقرار کنید. تیم باید از وضعیت پروژه و تصمیمات اتخاذ شده برای اطمینان از موفقیت آگاه باشد.

فرار از مشکلات رایج

فرار از مشکلات بدون در میان گذاشتن آنها با تیم یک اشتباه رایج است. PM ها باید خوب، بد، و خیلی زشت را به اشتراک بگذارند. عدم ارائه این جزئیات باعث بی اعتمادی می شود. شایعات شروع می شود و داستان ها آشکار می شوند. انتقال حقیقت باعث ایجاد اعتماد و اتحاد در بین ذینفعان می شود.

تعادل در افراد تیم

فرکانس یک تعادل است و PM ها نمی خواهند تیم (یا خودشان) را با جزئیات غیر ضروری تحت فشار بگذارند. خیلی کم، افراد تیم به حال خود رها می شوند. خیلی زیاد، ممکن است نخست وزیر به نظر گرگ گریان باشد. تجربه یک راهنما خواهد بود، و یک رویکرد رایج حداقل یک بار در هفته ارتباط با هر ذینفع یا گروه است. هنگامی که شک دارید، در برقراری ارتباط بیش از حد لازم اشتباه کنید و مطمئن شوید که پیام خود را تحویل داده اید.

نمودارها، گزارش‌ها، دقیقه‌ها و به‌روزرسانی‌ها را ساده نگه دارید… پیچیدگی باعث سردرگمی می‌شود.

با حجم ایمیل هایی که همه در یک محیط حرفه ای دریافت می کنند، چالش خواندن و هضم حجم اطلاعات هر روز است. هرچه پیام شما به عنوان یک PM پیچیده تر باشد، احتمال اینکه ذینفعان آن را درک کنند کمتر است. نمودارها، جداول و گلوله های ساده ایده ها را خلاصه می کنند و از جزئیات بعدی برای تقویت پیام استفاده می کنند.

هرچه PM ها فرآیند را پیچیده تر کنند، ممکن است پروژه غیر قابل مدیریت تر شود. حتی پیچیده ترین پروژه چند ساله را می توان ساده کرد. تلاش کنید تا به‌روزرسانی‌های خود را تا حد امکان شفاف کنید. مخاطبان شما از این مختصر قدردانی خواهند کرد.

لیست اقدام های در حال اجرا

من یاد گرفتم که از یک “لیست اقدام آیتم های در حال اجرا (RAIL)” بسیار ساده برای گرفتن اطلاعات استفاده کنم. استفاده از این ابزار در جلسات، کارها را بسیار ساده و آسان برای برقراری ارتباط نگه می دارد. من یک قالب معمولی را در بالا قرار داده ام.

به صورت متوالی موارد اقدام را بر اساس تاریخ به لیست اضافه کنید. کار را برای تکمیل به طور خلاصه شرح دهید. تاریخ سررسید و مسئولیت را اضافه کنید. درصد وضعیت هر بار که در مورد یک مورد بحث می کنید به روز می شود و در صورت بسته بودن فقط 100٪. یادداشت ها یک میدان باز برای گرفتن اطلاعات در هر بار بحث درباره یک مورد است.

با گرفتن این آیتم های اقدام، PM ها سابقه ای از سوالات، نگرانی ها و جزئیات بحث شده در طول پروژه دارند. به اشتراک گذاری فایل با تیم در طول جلسات بررسی یا به عنوان پیوست در پیام ها، افراد را در جریان قرار می دهد. موارد باز به راحتی جستجو می شوند و موارد تکمیل شده مرجع هستند.

حل مشکلات پروژه

هر پروژه با مشکلاتی مواجه خواهد شد که باید به آنها رسیدگی شود. در دنیای کنونی ما، تاخیرهای زنجیره تامین تقریبا در هر صنعتی رایج است. اشکالات طراحی و تست های ناموفق می توانند پروژه را به طور غیر قابل اندازه گیری به تاخیر بیندازند. شما مشکلاتی خواهید داشت، به من اعتماد کنید!

پس چیکار میکنی؟ آن را برای خود نگه دارید و با آن مقابله کنید؟ بحث را به یک تیم کوچک محدود کنید؟ چه چیزی و چگونه به مشتری می گویید؟

طبق تجربه من، شما ابتدا مشکل را شناسایی کرده و آن را در تیم داخلی مطرح می کنید. چه چیزی اشتباه پیش رفت؟ چگونه این اتفاق افتاد؟ برخی از راه حل های جایگزین را شناسایی کنید و امکان سنجی را اندازه گیری کنید.

قبل از داشتن 100% پاسخ، مشتری خود را درگیر می کنم. من وضعیت را توضیح می‌دهم و برخی از جایگزین‌ها را با فهرست راه‌حل‌های بالقوه تعریف می‌کنم. من تاثیر آن را روی زمان بندی پروژه می سنجم. سپس، از آنها پیشنهادات خود را می خواهم.

پیشنهاد برای حل مشکلات

مشتری خود را درگیر مشکلات کنید. بسیاری از مشتریان از صراحت و فرصت شرکت در فرآیند قدردانی می کنند. آنها ممکن است خوشحال نباشند. با این حال، آنها در راه حل سهم دارند. من متوجه شده ام که مشتریان من اغلب ایده هایی دارند که ما در هنگام ارائه این موضوع در نظر نگرفته بودیم.

بزرگترین پیشنهاد من این است که هرگز چیزی را پنهان نکنید. بله، مردم را عصبانی خواهید کرد. ذینفعان ناامید خواهند شد. بله، ممکن است دچار مشکل شوید. فریب دادن تیم مبنی بر اینکه “همه چیز درست است” تا بعداً متوجه شوید که شما پنهان کاری کرده اید، فقط بی اعتمادی و ترس ایجاد می کند. صادق و صمیم باشید، در هنگام برخورد با مشکلات، نتایج بهتری خواهید دید.

توصیه نهایی

مدیریت پروژه اغلب یک کار سخت و ناسپاس است. مخصوصا در پروژه های سئو به زبان عربی کار دشوارتر است. همه در یک زمان پروژه ای را مدیریت کرده اند، چه به صورت حرفه ای یا صرفاً در خانه. کار PM چالش برانگیز است. اکنون می توانید در مورد چگونگی اجرای کارآمد پروژه برنامه ریزی کنید. شما می توانید روش های ارتباطی خود را با تعریف آنها با تیم آماده کنید. می توانید الگوهای خود را برای ساده نگه داشتن ارتباطات توسعه دهید. همچنین می توانید با ذینفعان در مورد نحوه ارائه مشکلات به تیم توافق کنید.

با برخی برنامه ریزی ها، PM ها می توانند استراتژی های ساده ای ایجاد کنند تا روند به خوبی جریان یابد. دانستن نحوه مدیریت موارد نامشهود پروژه به شما این امکان را می دهد که بر جایی تمرکز کنید که ارزش اضافه کنید.

چقدر برای من هزینه دارد؟

یکی از اولین سوالات پس از طرح ایده برای یک مدیر اجرایی این است: “هزینه این کار چقدر خواهد بود؟”

پول شماره 1 در مورد این است که این ایده چقدر هزینه نقد، زمان یا تلاش برای من دارد. آیا این ایده سرمایه گذاری صدها هزار دلاری است؟ سرمایه؟ هزینه؟ چقد طول میکشه؟ چه کسی باید درگیر شود؟

هر چیزی در تجارت هزینه دارد. اگر مدیر اجرایی تصمیم بگیرد برای کاری تلاش کند، باید بداند که چه هزینه ای برای او خواهد داشت. باید برنامه زمانبندی پروژه دیگری را تغییر دهم که باعث تاخیر آن شود؟ آیا او کسی را برای تکمیل این پروژه استخدام می کند؟ آیا او نیاز به پرداخت اضافه کاری دارد؟ سرمایه گذاری نقدی؟ وام گرفتن؟ همه چیز با یک برچسب قیمت همراه است.

هنگام ارائه ایده های خود به یک مدیر، مطمئن شوید که این جزئیات را در سطح کلان آماده کرده اید. جزئیات بیش از حد، علاقه آنها را از دست می دهید. حقایق کافی نیست و شما به تخته نقاشی بازگردانده خواهید شد. سطح دقیق جزئیات چقدر است؟

هر مدیری انگیزه های متفاوتی خواهد داشت. ببینید آیا می‌توانید قبل از مکالمه آنها را شناسایی کنید و از اولویت‌های آنها استفاده کنید. رفتن به یک مدیر مالی با فناوری بسیار پیچیده او را گیج می کند. به دنبال حمایت مالی از مدیر مهندسی بدون بحث در مورد جزئیات هستید؟ موفق باشید. ترجیح آنها را مشخص کنید و از آن استفاده کنید!

درآمد یا پس انداز؟

سوال دوم: “چقدر می توانیم این ایده را از بین ببریم؟” سوال نتیجه: “پس انداز چیست؟”

پول شماره 2 بیشتر در مورد آنچه در آن برای من است. چقدر از این تمرین سود خواهیم برد؟ آیا باعث افزایش درآمد خواهد شد؟ آیا در جای دیگری از کسب و کار می تواند در پول من صرفه جویی کند؟ از سرمایه گذاریم چه چیزی به دست می آورم؟

اگر یک ایده صرفاً به خاطر یک ایده است، بهتر است یک استدلال بی عیب و نقص برای دریافت تأیید داشته باشید. درخواست پول (شماره 1) بدون بیان آنچه برای من در آن وجود دارد (شماره 2) خودکشی است. اگر برای 100 دلار به مادرتان نزدیک شوید، به سادگی آن را دریافت می کنید؟ مطمئناً او مامان است و شما را دوست دارد. از طرف دیگر، پدر در ازای آن یک چمن زنی، گاراژ تمیز کردن یا چیزی می خواهد. (توجه: این یک کلیشه است.)

مدیران باید بدانند سرمایه گذاری آنها نتیجه خواهد داد. برخی خواهان نتایج فوری هستند و برخی دیگر ممکن است بازی طولانی دو تا سه ساله را انجام دهند. در هر صورت، آنها برای 100 دلار امروز خود، چیزی در ازای آن در آینده نزدیک می خواهند. سعی کنید در بازاریابی در کشورهای عربی از سئو سایت عربی غافل نشوید. سئو عربی شاید نتیجه فوری ندهد اما در میان مدت به نفع شما خواهد بود.

چگونه می توانید کسب و کار را نجات دهید؟

آیا این ایده باعث درآمد بیشتر و بهبود جریان نقدی می شود؟ آیا خط تولید شما 30 درصد کارآمدتر است که در زمان و ساعات کار صرفه جویی می کند؟ می توانیم در این ماه ویجت های بیشتری بسازیم و بفروشیم؟

به مدیران خود نزدیک شوید و تصور کنید که چه چیزی برای آنها مفید است. روشی را نشان دهید که ایده شما می تواند به رسیدن (یا فراتر از) اهداف آنها کمک کند. اگر 100 هزار دلار درخواست می کنید، بازگشت 200 هزار دلار، 300 هزار دلار، 500 هزار دلار یا بیشتر را برای سرمایه گذاری در پروژه خود نشان دهید.

موضوعاتی مانند ایمنی، کاهش ریسک، و حتی صرفاً درست کردن یک محصول برای مشتری ممکن است در ازای آن پول زیادی نداشته باشند. زمانی که نمی توانید پول نقد را تامین کنید، روی اجتناب از هزینه تمرکز کنید. اجتناب از دعوی قضایی و هزینه های وکیل مربوط به دفاع از مسئولیت محصول شما می تواند میلیون ها ارزش داشته باشد. نجات جان یک فرد غیر قابل اندازه گیری است. این هزینه ها غیر مستقیم هستند و بالقوه واقعی هستند.

برای اینکه پول شماره 1 را برای شروع پروژه خود بدست آورید، باید نشان دهید که پول شماره 2 چگونه خود را بازپرداخت می کند. بدون آن، ایده شما رویایی بیش نیست.

برندسازی سونیک چیست؟

آیا می دانستید که ما به صدا در 0.146 ثانیه واکنش نشان می دهیم؟ صدا بر تمام جنبه های زندگی ما تأثیر می گذارد. پس جای تعجب نیست که صدا تأثیر احساسی قدرتمندی بر ما دارد.

نام تجاری سونیک یک رویکرد جامع و استراتژیک برای استفاده از عناصر صوتی و صوتی است که اطمینان حاصل می کند که نام تجاری شما شنیده می شود و همچنین دیده می شود. این شامل صدا، صدای جینگ، آهنگ، و شناسه هایی است که ارتباط عاطفی با مصرف کنندگان شما ایجاد می کند. این ایجاد یک معماری جامع برند صوتی است. برخی از بهترین و نمادین‌ترین نمونه‌ها عبارتند از زنگ‌های NBC که به مدت 90 سال دوام آورد و اولین صدای علامت تجاری بود، لوگوی صوتی اینتل که گفته می‌شود هر پنج دقیقه در جایی در جهان پخش می‌شود، McDonald’s I’m Lovin It “ba da ba” ba ba” ditty، آلبوم موسیقی بی‌ارزش Mastercard که با آهنگ‌های 10 هنرمند در Spotify در دسترس است، و آهنگ 1-877 Kars4Kids که زندگی خود را به خود گرفته است و به یک نیروی خوب در سراسر کشور تبدیل شده است. منبع

برندسازی سونیک تجربه‌ای به یاد ماندنی از برند ایجاد می‌کند و مصرف‌کنندگان را در هر نقطه تماس برند ممکن درگیر می‌کند.

چرا باید برندسازی سونیک را وارد کنید؟

برای متمایز شدن از رقبا، یافتن راه های نوآورانه برای ارتباط با مصرف کنندگان بسیار مهم است. با گنجاندن نام تجاری سونیک در استراتژی خود، همزمان با ایجاد روابط نزدیک تر، به تجربه کلی مصرف کننده اضافه خواهید کرد.

در اینجا تعدادی از دلایلی وجود دارد که چرا باید به سرمایه گذاری در برندسازی سونیک فکر کنید تا برند شما واقعاً برجسته شود:

• 74 درصد از جوانان به لطف موسیقی از نظر عاطفی با برندها ارتباط برقرار می کنند
• موسیقی شناخت برند را تا 46 درصد بهبود می بخشد
• 40 درصد از کسب و کارها برندسازی صوتی را در تلاش های بازاریابی خود ادغام می کنند
• برندهایی که از موسیقی استفاده می کنند 96 درصد بیشتر توسط مصرف کنندگان به خاطر سپرده می شوند
• تبلیغات صوتی 2 برابر بیشتر از تبلیغات نمایشی باعث افزایش قصد خرید و قصد اطلاعاتی می شود
• موسیقی و سرعت آن می تواند بر رفتار مشتری تأثیر بگذارد (موسیقی کندتر باعث افزایش فروش در سوپرمارکت های زنجیره ای ایالات متحده به میزان 39.2 درصد شد.

(منابع: Writer’s Block Live، Modev Blog و Audiodraft)

اگر این شما را متقاعد نکرده است که شرکت شما به برندسازی سونیک نیاز دارد، پس این 10 دلیل را بررسی کنید:

• ابتدا برای بازاریابی مزیت در جایگاه خود
• شناخت برند را افزایش می دهد
• ثبات برند را ایجاد می کند
• به تمایز کمک می کند
• یادآوری عاطفی را افزایش می دهد
• ادراک را مثبت تغییر می دهد
• احساس ما را تغییر می دهد
• چیز مهمی را به ما یادآوری می کند
• ما را متقاعد می کند که عمل کنیم
• شخصیت برند را تقویت می کند

نحوه استفاده از برندسازی Sonic

انواع مختلفی از محتوای صوتی برای ادغام در استراتژی برندسازی شما وجود دارد. قبل از غواصی، در اینجا لیستی از 13 مورد وجود دارد که باید در نظر بگیرید:

• لوگوهای صوتی:غرش شیر نمادین MGM با لوگوی صوتی آنها به عنوان نمونه
• نام های صوتی: استفاده لینکدین از نام شما به صورت صوتی
• محتوای صوتی یا تصویری:
  • رسانه‌های اجتماعی: الف آهنگی با برند «Eyes Lips Face» را با هزاران سلبریتی، تأثیرگذار و خالق محتوا مانند بریتانی بروسکی سفارش داد و به روند آموزش همگام سازی لب و آرایش پیوستند.
  • تلویزیون: فرانچایز تلویزیونی معروف قانون و نظم به دلیل نمادین “doink-doink” و همچنین “da, da, da, da, dong” معروف است. اینها به صداهای مشخصه آنها تبدیل شده اند که در کمپین تبلیغاتی آنها گنجانده شده است.
  • رادیو: رادیو دانمارک باید به عنوان برند مادر حضور بیشتری داشته باشد. بنابراین برند سونیک را در ایستگاه های رادیویی، کانال های تلویزیونی، وب سایت های متعدد و سرویس های پخش خود معرفی کرد.
  • پخش صدا و تصویر: پاندورا صدای خاص خود را توسعه داده است.
• پادکست یا وبلاگ: استفاده از موسیقی یا صدای جینگل را در پادکست/ولوگ خود در نظر بگیرید. مطمئن شوید که صدا خیلی زیاد نباشد تا حواس شما را از چیزی که ارائه می‌دهید منحرف نکند یا خیلی کم نباشد تا حال و هوای مورد نظر شما ایجاد نشود. صدای جینگ و لوگوهای صوتی گزینه های دیگری برای کمک به تکمیل تجربه کلی هستند.
• تبلیغات صوتی:تبلیغ Salesforce Customer 360 Product با صدای زن آرامش‌بخش و جلوه‌های صوتی آرامش‌بخش شروع می‌شود که به شما می‌گوید آرام باشید و استراحت کنید در حالی که آنها مراقب جزئیات استرس‌زای کار شما هستند.
• تعاملات وب سایت یا کلیک دکمه ها.
• فیلمنامه نویسی و هنر صدا.
• لیست های پخش انتخاب شده: Herbal Essences یک لیست پخش از “آهنگ هایی برای خواندن زیر دوش” منتشر کرد.
• دستگاه های صوتی تولید شده (یعنی کامپیوترها، تلفن های همراه، بازی های رایانه ای، لوازم خانگی و غیره): اپل در برندسازی سونیک از زمان خود جلوتر بوده و آهنگی به نام “Start Up” را ایجاد کرده است که بیش از 45 سال از عمر آن می گذرد. فرقی نمی‌کند از رایانه اپل، Apple Phone، Apple Pay یا AirPods استفاده می‌کنید، این آهنگ نشانه‌های احساسی و انتظارات مصرف‌کننده را برای هر تعامل ارائه می‌دهد.
• کتاب های صوتی: انتقال صفحه امضا یا معرفی کتاب صوتی.
• خدمات مشتری: هنگامی که مشتریان با مرکز خدمات مشتری تماس می گیرند، موسیقی را نگه دارید. موسیقی هولد سیسکو مدتی است که ترند شده است و کاملاً جذاب است و فقط برای گوش دادن ارزش دارد.
• تجربیات حضوری: زمانی که مشتریان از فروشگاه‌های آجری، رویدادها، کنفرانس‌ها، نمایشگاه‌های تجاری، نمایشگاه‌ها و غیره بازدید می‌کنند، موسیقی پخش می‌شود. AT&T یک فروشگاه خرده‌فروشی شاخص در سانفرانسیسکو دارد. همانطور که با پله برقی به طبقه دوم می روید، یک قطعه موسیقی با آهنگ ساز کم حجم، که علاقه مصرف کنندگان را برانگیخته است، آنها را به سمت خود جلب می کند و با ورود آنها به طبقه دوم، موسیقی به اوج می رسد.
• صداها و طراحی محصول

استراتژی برندسازی Sonic را توسعه دهید

بیایید با توسعه استراتژی برند سونیک خود شروع کنیم. در اینجا چهار مرحله وجود دارد که باید هنگام ایجاد استراتژی که هویت درست شما را ایجاد می کند، به خاطر بسپارید.

1. تحقیق و بینش

• مخاطب هدف خود را بشناسید: در اینجا چند سوال وجود دارد که باید قبل از شروع توسعه استراتژی برند سونیک خود در نظر بگیرید.
  • سن مشتری شما
  • مشتریان شما به دنبال چه چیزی از شما هستند
  • صداهای برند در بین مصرف کنندگان طنین انداز شده است
  • می‌خواهید صدایتان چه چیزی را به مشتریانتان منتقل کند: دراماتیک، هیجان‌انگیز، ملایم، خوش‌آمد، سرگرم‌کننده، بی‌خیال، خانواده‌پسند، عاشقانه، اغواکننده
  • دوست دارید مشتریانتان با شنیدن صدای شما چه احساسی داشته باشند
  • چه صداهایی برای مشتریان شما جذاب خواهد بود
• تجزیه و تحلیل رقابتی انجام دهید: از تجربیاتی که شرکت‌های دیگر با استراتژی برندسازی صوتی خود ایجاد می‌کنند، بینش کسب کنید.

2. با هویت برند خود هماهنگ شوید: همانطور که استراتژی برند سونیک خود را ایجاد می کنید، مطمئن شوید که با هویت کلی برند شما همسو باشد.

3. صدای خود را توسعه دهید: می‌توانید از کارشناسان صدا برای تولید برند سونیک خود استفاده کنید یا از خدماتی مانند Cloud Cover استفاده کنید که دسترسی فوری به صداها، صداها و آهنگ‌های کاملاً مجاز را فراهم می‌کند.

4. ایجاد ثبات: اطمینان حاصل کنید که نام تجاری صوتی شما در تمام نقاط تماس مصرف کننده و با هر جنبه ای از صدای برند شما سازگار است.

اکنون زمان آن است که برندسازی سونیک را برای استراتژی برند خود در نظر بگیرید. موسیقی، صدای جینگ، صدا و ملودی‌ها همگی راه‌های عالی برای ارتقای تجربه مشتری هستند و به برند شما کمک می‌کنند بالاتر از رقبا قرار بگیرد. ایجاد رهبری برند خود را از امروز شروع کنید

مشتریان ممکن است عصبانی، بدرفتار یا حتی خشن شوند.

حتی عصبانی ترین مشتری نیز بعید است که از دست شما عصبانی شود، به خصوص اگر طرز فکر درستی داشته باشید.

ابتدا احساسات خود را بررسی کنید و چگونه بر رفتار شما تأثیر می گذارد.

اگر مشتری شروع به رفتار تهاجمی کرد، ضربان نبض و ضربان قلب خود را بررسی کنید. آیا خون به سر شما می آید؟ این زمانی است که شما باید ساکن باشید. پاسخ دادن به خشم با خشم وضعیت بد را بدتر می کند.

این بدان معنا نیست که شما حق ندارید عصبانی باشید. اگر فردی رفتار پرخاشگرانه داشته باشد، میلیون ها سال تکامل برنامه «جنگ یا گریز» را در مغز ما ایجاد کرده است. در این شرایط، واکنش پرخاشگرانه یا فرار کمکی نخواهد کرد.

در عوض سعی کنید خود را به جای مشتری بگذارید. مشتری می خواهد در پایان روز به خانه برود. او متوجه می شود که اتوبوسش کنسل شده است. بعدی سه ساعت دیگر است. یا مدیر فناوری اطلاعات مشتری شرکت شما نیم میلیون دلار برای یک کامپیوتر جدید خرج کرده است. این کار نمی کند. اگر نتوان آن را درست کرد، کار او در خط است. چه احساسی دارید؟

مشتری همیشه از نظر احساسی حق دارد

همانطور که آقای برایان شور، مدیر عامل ZOOM International می‌گوید: «ممکن است همیشه حق با مشتری نباشد، اما از نظر عاطفی همیشه حق با مشتری است.»

احساس کلید است. احساسات رفتار مشتریان عصبانی را تحریک می کند. تا زمانی که احساسات کنترل نشود، منطق پیروز نخواهد شد.

بسیاری سعی می کنند رفتار عاطفی را نادیده بگیرند. بهتر است آشکارا احساسات مشتری را تأیید و تأیید کنید. این پاسخ را امتحان کنید: «می‌توانم ببینم که از این بابت بسیار ناامید/عصبانی هستید. اگر من در جایگاه شما بودم، همین احساس را داشتم.»

به مشتری نشان دهید که احساسات او را تشخیص داده اید و به او احترام می گذارید و فوریت وضعیت را درک می کنید.

اگر مشتری همچنان عصبانیت خود را ابراز می کند، سکوت کنید و بگذارید ادامه دهد. اگر در یک منطقه عمومی هستید، مودبانه او را به جایی دور از دید عموم هدایت کنید تا بتواند در آنجا “تهویه” کند.

مشتری کمتر احتمال دارد که به طور خاص از شما عصبانی شود. به محض اینکه ببیند شما «در کنار او هستید»، ممکن است آماده گفتگوی منطقی باشد.

بدترین چیز این است که به مشتری عصبانی بگویید «آرامش کن». این بدان معناست که مشتری اصلاً حق ندارد احساس عصبانیت کند. مشتریان معمولاً به آن واکنش مثبت نشان نمی دهند. بهتر است به مشتری بگویید که می بینید عصبانی است و می خواهید به او کمک کنید. سپس، مودبانه از او بپرسید که آیا می توانید این سوالات را بپرسید تا وضعیت را کاملا درک کنید.

کنترل مکالمه را در دست بگیرید

سوال پرسیدن به شما این امکان را می دهد که کنترل بیشتری بر موقعیت داشته باشید. هنگامی که مشتری به سوالات شما پاسخ می دهد، از نام مشتری و تکنیک های ایجاد ارتباط “سوال/پاسخ/نظر” استفاده کنید. (به «مطالعه بیشتر» در زیر مراجعه کنید.)

اگر سؤالات زیادی دارید، به او بگویید تا انتظاراتش را مدیریت کند. («ممکن است کمی طول بکشد—می‌توانم از شما سؤالی بپرسم؟») اگر سؤالات مربوط به جزئیات فنی مانند آدرس وب‌سایت، اعتبارنامه، شماره قطعه و غیره است، ممکن است بخواهید فهرستی از سؤالات و برخی سؤالات را به او بدهید. زمان یافتن پاسخ هاست

زبان مثبت

مشتریان عصبانی به اینکه به آنها گفته می شود کاری را نمی توان انجام داد به خوبی پاسخ نمی دهند. زبان منفی، عدم ارائه راه حل، و تلویحا از مقصر بودن مشتری به وضعیت کمک نمی کند، حتی اگر درست باشد.

اگر آنچه می گویند ممکن نیست، سؤالات بیشتری بپرسید تا بفهمید واقعاً چه می خواهند. (پرواز شما به منچستر لغو شده است. چه زمانی باید به آنجا برسید؟) ممکن است جایگزینی وجود داشته باشد که کم و بیش آنچه را که می خواهند به آنها بدهد.

گاهی اوقات «نه» واقعاً به معنای «نه» است. در این صورت، سعی کنید ضربه را ملایم کنید، اما مطمئن شوید که او متوجه شده است که واقعا امکان پذیر نیست. سعی کنید این را بگویید: «من از اینکه این وضعیت برای شما بسیار ناامیدکننده است، قدردانی می کنم. می ترسم فعلا نتوانیم به شما کمک کنیم. متاسفم.”

یکی دو نکته بسیار مهم

هرگز از کلمه “اما” بعد از “متاسفم” یا “متشکرم که احساس ناامیدی می کنید” استفاده نکنید. کلمه “اما” این پیام را می فرستد “همه چیزهای خوبی را که قبلاً گفتم نادیده بگیرید.”

هنگامی که از کلمه “متاسفم” یا عذرخواهی استفاده می کنید، به طور خاص نگویید برای چه چیزی عذرخواهی می کنید. که ممکن است به عنوان پذیرش مسئولیت در نظر گرفته شود و در دادگاه استفاده شود. به همین ترتیب، اگر نمی توانید دلیل واضح و مجاز شرکتی را برای غیر ممکن بودن چیزی بیان کنید، بهتر است توضیح ندهید.

نتایج روشن و مدیریت انتظارات

بسیار مهم است که به مشتری یک نتیجه واضح ارائه شود. اگر بتوانید مشکل او را حل کنید، نتیجه مشخص است اگر نه، نتیجه نیز مشخص است.

اگر به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، یا باید اتفاق دیگری بیفتد، برای مشتری کاملاً روشن کنید که چه اتفاقی می‌افتد، چه کسی باید اقدام بعدی را انجام دهد و به او بگویید چه زمانی این اتفاق می‌افتد.

شما باید به مشتری اجازه دهید که بداند چه اتفاقی می افتد تا آنجا که ممکن است واضح و دقیق. اگر خبر بد باشد، گفتن به مشتری که همه چیز درست می شود، به او، کارفرمایتان یا شما کمکی نمی کند.

برای مدیریت انتظارات شما، هر چیزی که در بالا نوشتم هر بار کار نمی کند! برخی از مشکلات وجود دارد که قابل حل نیست و برخی از مشتریان هستند که نمی توان به آنها کمک کرد.

رابطه عشق و نفرت شرکت های سازمانی با فناوری جدید (حتی در صورت نیاز)، فروشندگان آنها و تصمیم گیری

در مواجهه با ریسک حاد کسب و کار و مشکلات عملیاتی، چرا شرکت های سازمانی بیشتری به سمت برون سپاری عملیات SaaS یا راه حل نرم افزار لجستیک بدون زیرساخت همراه با پشتیبانی آن حرکت نکردند؟

برای شرکت‌های عمودی که پس از شروع کووید-19 هنوز در حالت رشد بودند یا عمدتاً طبق معمول تجارت می‌کردند، سه مانع ممکن است مسیر فناوری/SaaS را به سمت تداوم، کارایی و کاهش ریسک تجاری مختل کرده باشد – دو مانع مربوط به روان خریدار است. و دیگری در مورد گزینه ها (یا عدم وجود آنها) برای tech/SaaS و ارائه دهندگان آن.

مانع شماره 1

همه ما از ناراحتی متنفریم. طبیعت انسان به آشنایی با وضعیت موجود می چسبد و به طرز ماهرانه ای ضمیر ناخودآگاه را فریب می دهد تا وجود شرایط ناخوشایند یا ناکارآمد را کم اهمیت جلوه دهد، اجتناب کند یا صریحاً انکار کند. این ما را از ناراحتی ناشی از استدلال دلیل یک مشکل، دامنه آن، یا ناراحتی ناشی از انجام کاری در مورد آن نجات می دهد.

مانع شماره 2

همه ما کنترل را دوست داریم. خرید سازمانی مدرن زمانی اتفاق می‌افتد که اکثریت 10-14 ذینفع متقابل، که ممکن است هیئت مدیره را نیز درگیر کنند یا نکنند، تصمیم بگیرند که بگویند “آره!” با کمک به آنها از ریسک گریزی فردی خود که تحت تأثیر معیارهای عملکرد، اهداف حرفه ای، چالش ها، سوگیری ها و انگیزه های اساسی برای حمایت یا مسدود کردن تصمیم است، تغییر کنند.

به این ترتیب، حتی زمانی که با یک راه حل واضح و متمایز ارائه شود که خواستار تغییر از وضعیت موجود است، اگر ذینفعان بدون یک راهنمای عینی، بصیر و همدل با درک قوی از فرآیندهای فعلی، الزامات داده‌ها و فناوری به حال خود رها شوند. با یک قهرمان داخلی به عنوان یک شریک مشارکتی برای کمک به القای بینش های جدید، نفوذ، رفع موانع و به دست آوردن اجماع همکاری کرد – یکی از این دو مورد به احتمال زیاد برای این افراد اتفاق می افتد:

• ذینفعان اصول ارزش واقعی به دست آمده با راه حل را از دست خواهند داد و به جای آن گزینه ها و تصمیم را تا کوچکترین، کم هزینه ترین و کم ترین گزینه به کالایی تبدیل می کنند. به موجب آن تصمیم کمترین ریسک برای ذینفعان ایجاد می شود، اما نه لزوما بهترین تصمیم کلی برای سازمان.

• به طور ناخودآگاه، سوگیری های اساسی و ترس از دست دادن استقلال باعث می شود که ذینفعان از وضعیت موجود دفاع کنند که در تلاش های خلاقانه برای جلوگیری از یک تصمیم به اوج خود می رسد. این خود را در انواع بهانه‌ها یا اعتراض‌ها به تغییر، تلاش‌ها برای ناکام گذاشتن تحقیقات و پیشرفت تصمیم‌گیری در هر جایی که ممکن است، یا رای شادی‌بخش به «هیچ کاری» نشان می‌دهد. باز هم، این ممکن است از تغییر جلوگیری کند، اما ممکن است به نفع سازمان نباشد.

و سومین مانعی که ممکن است شرکت های سازمانی را از ایجاد یک شاهراه ارتباطی و اجرای عملیات مورد نیاز برای تیم های خود باز داشته باشد:

مانع شماره 3

ما نیاز به اعتماد به شرکای خود داریم. مقدار زیادی از آن. وقتی آسیب‌پذیری تداوم در سال 2020 آشکار شد، گزینه‌های فناوری سازمانی هنوز بسیار نامرتب بودند. انتخاب‌ها شامل پلت‌فرم‌های قدیمی‌تر، جریان‌های کاری جزئی یا سفت و سخت است که نیاز به زنجیره‌بندی پلتفرم‌های متفاوت با هم یا آموزش مجدد داشتند، آنها گزارش‌های محدود، داده‌کاوی و تجزیه و تحلیل کم، بدون قابلیت‌های پیش‌بینی پیشرفته، چند ادغام ساده با دیگر سیستم‌های تجاری بزرگ را ارائه می‌کردند. و زمانی که برنامه نویس سفارشی ضروری بود، عقب ماندگی های طولانی مدت. این بدان معناست که فروشندگان و پلتفرم‌هایشان کاربرد محدودی داشتند، برخورد با آن‌ها دردناک بود، و نسبت بررسی‌های بد به نقدهای خوب هنگام اندازه‌گیری میزان پذیرش، ارزش درک شده و تجربه کلی مشتری در حین اجرا، هنگام استفاده از پلتفرم بالا بود. و زمانی که حمایت لازم بود.

از گزینه‌های فناوری قدیمی، سفت و سخت و بی‌پاسخ برای کار مجازی «مکان» استفاده کنید

امروز چه فرقی دارد؟ خبرهای خوبی برای خرید SaaS سازمانی وجود دارد! نسل جدیدی از طراحان نرم افزار سازمانی “سرویس به عنوان راه حل” (SaaS) با راه حل های بصری، سازگار، یکپارچه و دائما در حال تکامل ظهور کرده اند. این امر پذیرش را با ذینفعان و کاربران به طور یکسان کنار گذاشته است زیرا اکنون راه حل ها در حال ترکیب هستند وارد کسب و کار با انعطاف‌پذیری برای شبیه‌سازی گردش‌های کاری راحت و بومی، به سادگی با اکثر سیستم‌های تجاری ادغام می‌شود و مزایای قابل‌توجهی نسبت به هزینه‌های اولیه ارائه می‌دهد.

این «مکان» کار مجازی جدید، کارمندان، شرکای خارجی و سیستم‌های تجاری مختلف را از طریق یکپارچه‌سازی ساده در یک جامعه گرد هم می‌آورد تا گردش‌های کاری اصلی را با سادگی و چابکی انجام دهد. برخی از مزایا:

• به طور طبیعی مکاتبات داخلی و خارجی، نقل قول ها، اسناد، فاکتورها، BOL ها، اعتبارسنجی ها، مجوزها و دریافت های پروژه، مشتری یا فروشنده را جمع آوری و بایگانی کنید.
• همکاری
• برنامه ریزی و مونتاژ پروژه ها
• آینه کاری و اجرای جریان های کاری روزانه موجود
• با دید 360 درجه کار کنید

با هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشین (ML) که اکنون در حال تولید، در حال توسعه، و نقشه‌های راه توسعه‌دهنده هستند، توسعه‌دهندگان SaaS همچنین بینش عمیق، دید و تصمیم‌گیری پیش‌بینی‌کننده را در عملکرد خود با موارد زیر القا می‌کنند:

• داده کاوی
• هوش روند و پیش بینی
• قابلیت مشاهده، استنتاج و نتیجه گیری بسیار آموزش دیده

به این ترتیب، هزینه‌های نرم‌افزاری SaaS سازمانی در سال 2021 به ازای گزارش‌های گارتنر، 14 درصد افزایش یافته است و تخمین زده می‌شود که 700 میلیارد دلار برای سال 2022 در راه باشد. افزایش 11 درصدی دیگر.

10 سوال مهم

10 سوال برای اینکه تیم خرید خود را برای یک سفر خرید فنی موفق آماده کنید

خرید تکنولوژی پیچیده است! برای مدیران شرکتی که آماده هستند یک کمیته خرید را برای انتخاب راه حل فنی بعدی خود تعیین کنند، این مقاله به شما کمک می کند:

• برای ارزیابی عمیق‌تر گزینه‌ها را به‌سرعت به فهرست کوتاهی از راه‌حل‌ها و فروشندگان کاهش دهید
• موانعی را که می توانند مانع از رسیدن کمیته خرید شما به یک تصمیم خرید با ارزش بالا شوند را برطرف کنید
• شانس اینکه کمیته خرید شما ساعات ارزشمندی را صرف کند، فقط برای گیر افتادن در فرآیند ارزیابی یا چسبیدن به وضعیت موجود و انجام هیچ کاری (باور کنید یا نه، این حداقل در 5/10 تصمیمات پیچیده خرید اتفاق می افتد) را کاهش دهید.
• از راه‌حل‌هایی که رصدخانه‌ای، پیش‌بینی‌کننده و تحلیل‌های نتیجه‌گیری جدید را حذف می‌کنند که تصمیمات تجاری و نتایج نهایی را به‌طور تصاعدی بالا می‌برد، اجتناب کنید.

برای ایجاد زمینه برای سفر خرید خود، مطمئن شوید که راهنمای واجد شرایطی دارید تا تیم خرید خود را از طریق الزامات سازمانی، بررسی و احراز صلاحیت، و پیچ و خم پیچیده علوم رفتاری ذینفعان متعدد انتخاب شده برای کمیته خرید شما هدایت کند.

در مرحله بعد، در اینجا (10) سؤال اولیه برای حذف لیست فروشنده و رفع موانع رایج برای شخصیت های ذینفع در سراسر سازمان وجود دارد:

لیست سوالات

1. آیا نرم افزار راه حل کاملی را برای اجرا و مدیریت کل فرآیند گردش کار برای برنامه دپارتمان / بخش / سازمانی ارائه می دهد؟

2. آیا نرم افزار علیرغم پیشرفت های محل کار و فناوری، کاربرد طولانی مدت برای عملیات شما خواهد داشت و نقشه راه شریک برای توسعه و سرمایه گذاری مستمر چیست؟

3. آیا این نرم افزار به کاربران این امکان را می دهد که بتوانند جریان های کاری آشنا را که قبلاً برای عملیات شما بصری بوده اند، بدون اجبار یک گردش کار جدید و آموزش مجدد، منعکس کنند؟

4. آیا شریک بالقوه SaaS شبیه سازی عملکرد پلت فرم را با گردش کار یا برنامه یا محیط شما ارائه می دهد تا کارایی آن را برای نیازهای خاص شرکت شما تأیید کند؟

5. آیا آنها مطالعات موردی دارند که تجربه خریدار و کاربر عالی را با محصول، پیاده سازی، آموزش برای هر سطح از کاربر، و پشتیبانی نشان دهد؟

6. آیا این پلتفرم در مدل SaaS بدون سخت‌افزار cap-ex یا on-prem موجود است؟

7. آیا یکپارچه‌سازی‌های آماده برای سیستم‌ها و برنامه‌های اصلی شما برای ارائه پیاده‌سازی با کدگذاری کم، توسعه و مهندسی کم در دسترس هستند، به خصوص اگر منابع فناوری داخلی نامحدودی ندارید؟

8. آیا وارد کردن و پیکربندی داده ها نسبتاً ساده است؟

9. آیا سادگی راه حل و پشتیبانی شریک فنی، نیاز IT را برای کسب مهارت های اضافی برای اجرا یا پشتیبانی کاهش می دهد؟

10. آیا آنها قبل از تماس با نماینده فروش خود، محتوای نامعلوم زیادی را در مورد راه حل خود برای تحقیق و ارزیابی منتشر می کنند؟